اشتباه عظیم بایدن در خاورمیانه!

به گزارش بانیما، خبرنگاران: مزایای خروج آمریکا از افغانستان نه تنها به لحاظ ارتقاء صندلی و تمرکز منابع در رقابت با چین، آنگونه که گفته می گردد سودمند نیست، بلکه ممکن است منجر به وضعیتی گردد که انسجام استراتژیک آمریکا را دچار گسست کند.

اشتباه عظیم بایدن در خاورمیانه!

به گزارش ریچارد فونتین و ونس سرچوک اعضای ارشد اندیشکده مرکز امنیت نوین آمریکا در نشریه آمریکایی آتلانتیک در مطلبی با اسم هزینه خروج آمریکا از افغانستان در مصاف با چین نوشته اند: رئیس جمهور جو بایدن با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان دو ماه پیش خواهان تمرکز بر اولویت شماره 1 سیاست خارجی واشنگتن شد: چین. رئیس جمهور استدلال کرد که خاتمه دادن به جنگ به آمریکا اجازه می دهد تا انرژی خود را به سمت چالش های تازهتر و شدیدتر سوق دهد که مهمترین آنها رقابت شدید با پکن مقتدر است. از آنجا که یک ابرقدرت استبدادی در حال ظهور ایالات متحده را از نظر فنی ، نظامی و مالی تهدید می نماید، ما به سختی می توانیم ازعهده درگیری در یک جنگ بی خاتمه برآییم.

این ایده که ایالات متحده برای جدی گرفتن هندوپاسیفیک احتیاج به رها کردن خود از خاورمیانه عظیم دارد، به لحاظ طبیعی مجذوب نماینده است. بعلاوه تازه نیست. دولت اوباما خروج خود از عراق را به اسم بخشی از توجه به محور آسیا توجیه کرد.

با وجود ظهور جزئیات استراتژیک پس از خروج دولت بایدن از افغانستان، مزایای آن برای رقابت آمریکا در برابر پکن مبهم به نظر می رسد.

3 توجیه عمده درباره هدف خروج از افغانستان

دولت بایدن تصمیم خروج از افغانستان را به اسم بخشی از اتخاذ نموده است. از نظر عملی، هواداران عقب نشینی از افغانستان 3 توجیه عمده ارائه می دهند که این خروج می تواند واشنگتن را در رقابت شدید با پکن تقویت کند؛

1) این می تواند موجود در افغانستان را آزاد کند و به آنها اجازه می دهد تا دوباره تمرکز خود را به هند و اقیانوس آرام منتقل نمایند،

2) این می تواند را از دستان مقامات ارشد ایالات متحده باز کند و به آنها اجازه دهد زمان و توجهی را که در باتلاق افغانستان مصرف می نمایند ، به چین اختصاص دهند،

و 3) خاتمه، این می تواند باعث دولت ایالات متحده گردد و میلیاردها دلار اختصاص داده شده به افغانستان می تواند برای تأمین بودجه ابتکاراتی که موجب تقویت صندلی آمریکا در رقابت با چین می گردد، اختصاص یابد.

نقض توجیه نظامی

، با شرایط شروع کنید. تا زمان روی کار آمدن بایدن ، حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان کمتر از سربازان یک تیپ کاهش یافته بود. .

ارتقاء موضع نظامی آمریکا در هندوپاسیفیک باید مهمترین اولویت پنتاگون باشد ، اما توانایی های خارج شده از افغانستان است.

هنوز هم ، اگر ایالات متحده کل جنگ را در افغانستان متوقف کند ، می توان استدلال کرد که انتقال این نیروها و توانایی ها به هندوپاسیفیک می تواند نشان دهنده تعهد بیشتر آمریکا در آنجا باشد. با این حال

دولت بایدن نمی تواند به کوشش های ضدتروریستی ایالات متحده در افغانستان خاتمه دهد به این علت ساده که. در مقابل ، همانطور که وزارت خزانه داری ایالات متحده در امسال به صراحت در گزارشی هشدار داد ، القاعده در افغانستان در حال قدرت گرفتن است در حالی که نیروهای تحت حمایتش با همکاری و پوشش طالبان به عملیات ادامه می دهند.

علاوه بر این ، در حالی که بر اساس گزارش سازمان ملل در این ماه، پناهگاه های تروریست ها از زمان حملات 11 سپتامبر چندین برابر شده اند، ، که اهمیت ویژه این منطقه را برای شبکه های افراطی نشان می دهد.

برای مقابله با این چالش ، دولت بایدن متعهد شده است که را اتخاذ کند. حداقل در ابتدا ، این امر مستلزم شروع عملیات از کشورهای حوزه خلیج فارس مانند قطر و امارات متحده عربی است که احتیاج به چندین ساعت پرواز تا افغانستان دارد. این ترانزیت های طولانی که مصرف نماینده سوخت هواپیماهای ایالات متحده هستند و در عین حال فرصت کمی برای پرسه زدن بر فراز افغانستان باقی می گذارند.

و از آنجا که مبارزه مؤثر با تروریسم برای کشف و ردیابی اهداف به حضور مداوم نیرو احتیاج دارد ، پنتاگون باید هواپیماهای بیشتری را به مأموریت افغانستان اختصاص دهد. بعلاوه پنتاگون ممکن است تحت فشار قرار گیرد تا ناو هواپیمابر خود را کمابیش به طور دائمی در آب های پاکستان برای تأمین نیروی اضافی نگه دارد. قبلاً گزارش شده است که ناو هواپیمابر آمریکایی رونالد ریگان برای این منظور از دریای چین جنوبی در حال اعزام است.

بنابراین یعنی نیروهایی که به ویژه در حوزه چین مورد احتیاج نیستند و تقابل با پکن به سمت سیستم عامل های هوایی و دریایی دوربرد سوق یافته است.

بدتر از همه، تعداد کمی از متحدان ایالات متحده می توانند به طور معنی داری در استراتژی سهیم شوند. تا چندی پیش ، سربازان آمریکایی فقط بخشی از حضور نیروهای خارجی در داخل افغانستان را تشکیل می دادند که از یک ائتلاف گسترده بین المللی تشکیل شده بود. اما به نظر می رسد که

نقض توجیه بروکراتیک

پس بر چه اساس این تصور وجود دارد که با ترک افغانستان رهبران ایالات متحده از شر مسائل دیپلماتیک و بوروکراتیک آزاد می شوند؟ حداقل شواهد حکایت از آن دارد که خروج از این کشور خواهد داشت.

این ها شامل ای برای مقامات ذی ربط است، از جمله: یک اشتیاق شدید برای اعطای ویزاهای ویژه مهاجران، برای نیروهای متحد افغان که زندگی آنها اکنون در تعلیق است و با خروج نیروهای آمریکایی در خطر خواهند بود، یک پیشنهاد تا به امروز ناموفق برای تأمین ترتیبات تازه با کشورهای آسیای میانه، فشار برای ترغیب دولت ترکیه برای حفظ نیروهای خود در کابل به منظور باز نگه داشتن و محافظت از فرودگاه بین المللی و سفارتخانه های خارجی، و درگیری پنتاگون برای یافتن روش بهینه ادامه آموزش نیروهای افغان به ویژه نیروی هوایی افغانستان (و سرویس دهی تجهیزات ساخت ایالات متحده)، بدون حضور سربازان آمریکایی یا حتی پیمانکاران در این کشور برای پشتیبانی آن ها.

نقض توجیه مالی

تنها مسئله به جای مانده پول و صرفه جویی در هزینه هاست. تردیدی نیست که خاتمه حضور نیروی زمینی ایالات متحده موجب صرفه جویی خواهد شد، اما به نظر می رسد.

گذشته از اینکه نیروهای آمریکایی فارغ از اینکه در افغانستان، قطر یا تگزاس مستقر باشند، هنوز احتیاج به هزینه های اسکان، تغذیه و حقوق دارند، دولت بایدن بعلاوه متعهد شده است که به ادامه دهد و در واقع او پیشنهاد نموده است تا بودجه دولت آمریکا در امور افغانستان را افزایش دهد.

به علاوه هزینه های عملیاتی و نگهداری هواپیماهایی که برای عملیات احتمالی مسافت طولانی تا افغانستان را طی می نمایند وجود دارد که شرحش باعث خستگی چشم تان می گردد.

همه اینها را جمع کنید، و از عایدی احتمالی حاصل از صرفه جویی در هزینه هایی که از خروج نظامیان از افغانستان ناشی شده کم کنید؛ متوجه خواهید شد که

همواره راهی برای توجیه وجود دارد

از منظر تئوریک برای این نواقص همواره راهی برای توجیه وجود دارد؛ خروج نیروهای آمریکایی ممکن است نه با فروپاشی دولت افغانستان بلکه در عوض با توافق صلح بین دولت مستقر در کابل و طالبان همراه باشد. یا شاید حتی اگر طالبان این کشور را درنوردد، یک پناهگاه عظیم تروریسم در افغانستان ایجاد نگردد -یا اگر چنین گردد، احتمالاً دیگران برای مقابله با آن قدم برمی دارند و مسئولیت را از دوش ایالات متحده برمی دارند. در همه این سناریوها ، دولت بایدن می تواند انرژی، منابع و بودجه دولت خود را به بازی عظیم با چین شیفت دهد.

عبرت از تاریخ برای ممانعت اشتباه فاجعه بار

با این وجود تاریخ نشان می دهد که امید به برترین سناریو در خاورمیانه عظیم، به ندرت برای ایالات متحده مفید واقع می گردد، بعلاوه حاکی از این است که

دولت بوش انتظار داشت که سیاست خارجی خود را به ظهور چین اختصاص دهد و در نتیجه حملات 11 سپتامبر این رویکرد به کلی از خط خارج شد. دوازده سال بعد، دولت اوباما هم دوره دوم خود را با هدف تمرکز بر آسیا (شرق آسیا/ هندوپاسیفیک) شروع کرد، و ظهور دولت اسلامی به تنهایی برای خاتمه دادن به این بلندپروازی ها کافی بود.

برای جلوگیری از تکرار این تاریخچه، دولت بایدن در نتیجه سیاست خروج از افغانستان چاره ای جز تقلا در امور نظامی و دیپلماتیک ندارد. مسئله فقط نادیده گرفتن امنیت داخلی افغانستان در برابر تروریسم و تهدید طالبان علیه حقوق بنیادین انسانی میلیون ها افغان نیست، بلکه

در حقیقت ، سخت است که ببینیم واشنگتن چگونه می تواند تعادل این قضیه را حفظ کند؛ اینکه چگونه مقابله با هوآوی و ابتکار کمربند و جاده چین، قرار است مهمترین اولویت های امنیت ملی آمریکا در جهانی باشد که در آن جهادگران فراملیتی بار دیگر در حال رخنمایی و میلیون ها پناهنده در حال فرار از مرزهای بین المللی و مهاجرت هستند.

حتی در شرایطی که تهدیدات القاعده و دولت اسلامی به ظاهر در کمترین حد خود واقع شده است،

ونس سرچوک (راست) و ریچارد فونتین (چپ)

چین: چین از اون کشورهایی هست که حتما یکبار هم شده باید در زندگیتون به اونجا سفر کنید

منبع: اقتصادنیوز
انتشار: 25 مرداد 1400 بروزرسانی: 25 مرداد 1400 گردآورنده: banima.ir شناسه مطلب: 16429

به "اشتباه عظیم بایدن در خاورمیانه!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اشتباه عظیم بایدن در خاورمیانه!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید